گفتمان غربی در مورد زن اجزاء گوناگونی دارد، لکن دو جزء در آن برجسته است: یکی مردواره
کردن زن، یعنی زن را متشبّه به مرد قرار دادن، این یک بخش مهمّ از این گفتمان است؛ یک بخش دیگر هم زن را وسیلهی راحتی برای التذاذ جنسی مرد قرار دادن، حالا
التذاذ چشمی یا مراحل بدتر و بعدتر از التذاذ چشمی، این هم یک بخش دیگر از گفتمان غربی است در مورد زن. این مسئلهی فمینیسم و
این چیزهایی که امروز در
دنیا رایج شده، همه در واقع
فراوردههای آن گفتمان غربی است که در نهایت کار به اینجاها میرسد.
مردواره کردن زن؛ یعنی به
دنبال این بودند که مشاغل گوناگونی که با ساخت جسمی و عصبی و فکری مرد سازگارتر است را
بکشانند به سمت بانوان و
زنان، و این را یک افتخار برای زن و یک امتیاز برای زن قرار
بدهند. ما در مقابل این دچار انفعال شدیم، یعنی دوْر خوردیم؛ ما هم نادانسته،
ناخواسته، این گفتمان را قبول
کردیم. میبینید ما الان افتخار میکنیم که فلان تعداد زن، در
فلان بخشهای اجرایی کشور داریم. اشتباه نشود، از اینکه این بانوان در این مناصب اجرایی
باشند من هیچ مشکلی ندارم؛ یعنی منع نمیکنم، نفی نمیکنم، ایرادی هم برایش قائل
نیستم - فرض کنید وزیر بهداشت ما یک خانم بود، یا معاونین رئیسجمهور مثلاً یا بخشهای مختلف در
بینشان بانوان هستند، این از
نظر من اشکالی ندارد - آنچه اشکال دارد، افتخار به این است؛ که ما به رخ دنیا
بکشیم که ببینید، ما در بخشهای اجرایی اینقدر زن داریم! این همان دوْر
خوردن است، این همان منفعل شدن است؛ این افتخاری
ندارد. خیلی خب، یک خانمی است، ارزشهایی داشته، تواناییهایی
پیدا کرده، مناسبِ این مقام شده؛ خیلی خب، بگذارند، خلاف قانون هم که نبوده؛ امّا اینکه
ما به این افتخار بکنیم که ببینید، ما این تعداد خانمِ مسئولِ
در بخشهای اجرایی داریم، این غلط است. اگر ما افتخار
کنیم که این تعداد خانم روشنفکر، خانم تحصیلکرده
داریم، این خوب است، این جا دارد؛ اگر بگوییم این مقدار خانم نویسنده،
خانم فعّال فرهنگی یا فعّال سیاسی داریم، اشکالی ندارد؛ اگر بگوییم این مقدار خانم شهادتطلب و
مجاهدهکار در میدانهای گوناگون داریم، این خوب است؛ اگر
بگوییم این مقدار خانمی که در
عرصههای سیاسىِ انقلابی فعّالند - گویندهاند، نویسندهاند - داریم، این خوب
است؛ افتخار به اینها خوب است؛ امّا افتخار به اینکه
ما این تعداد وزیر زن، این تعداد نمایندهی زن، این
تعداد معاونِ بخشهای مختلفِ زن، این تعداد رئیس
مؤسّساتِ تجاری زن داریم، افتخار به این غلط است؛ این انفعال در مقابل آنها است. مگر بنا بوده
ما کارهای مردانه را به زنها بدهیم؟ نه، جایگاه زن و
هویّت و شخصیّت زن، در جنس خود زن یک هویّت بسیار بالا و با کرامتی
است، از بعضی جهات از مردها
بالاتر است. در مجموع
هم که نگاه کنیم، زن و مرد فرقی ندارند؛ از لحاظ خلقت، از لحاظ خصوصیّاتِ کیان طبیعیشان که خدای متعال خلق کرده، یک امتیازاتی جانب زنانه دارد، یک امتیازاتی
جانب مردانه دارد؛ خدای متعال یک مقدار خصوصیّاتی را
به این جنس داده، یک مقدار خصوصیّاتی را به آن جنس
داده؛ یک برجستگیها و ارزشهایی این دارد، یک
برجستگیها و ارزشهایی آن دارد؛ لذا است که با همدیگر
از لحاظ آنچه که مربوط
به انسانیّت است هیچ فرقی ندارند، هیچ تفاوتی
ندارند؛ در آن چیزهایی که خدای متعال برای انسان
قرار میدهد - از لحاظ حقوق
انسانی، از لحاظ حقوق
اجتماعی، از لحاظ ارزشهای معنوی
و سیر تکامل معنوی -
هیچ فرقی ندارند؛ یعنی یک مردی مثل علىّبنابیطالب میشود،
یک زنی مثل فاطمهی زهرا میشود؛ یک مردی مثل عیسی
میشود، یک زنی مثل مریم میشود؛
تفاوتی ندارند با همدیگر. پس این نگاهْ درست است که ما زن را در جنسیّت
خودش - همانجور که
هست، زن واقعی، مؤنّث واقعی
- بشناسیم، و ببینیم چه ارزشهایی میتواند این فرد متعلّق به این جنس را یا این جامعهی این
جنسیّت را رشد بدهد و تعالی ببخشد؛ این نگاه، نگاه درست است. ما نباید در مقابل
نگاه غرب دچار این انفعال میشدیم که متأسّفانه شدیم
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22536
.